آرشآرش، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

پسر کوچولوی ناز من

و اما جشن تولد

بلاخره جشن تولد به خوبی و خوشی برگزار شد و جای همه شما خالی بود . . . طبق قولم یه عالمه عکس واستون دارم یک روز قبل از شروع مراسم و تدارکات           ...
13 اسفند 1391

لحظه شماری جشن تولد

اما روزا به سرعت میگذره و به مراسم آخر هفته یعنی جشن تولد آقا آرش نزدیک میشیم . . . حسابی سرم شلوغه ... می خواستم سوپرایز بشید ولی یه کم واستون توضیح میدم که قراره چیکار کنیم قراره یه تولد با تم انگری برد واسه آرش جون بگیرم برای نمونه عکس کارت تشکر تولد میذارم مابقی کارا رو بعد از تولد . . .   ...
8 اسفند 1391

اما کارهای این روزای پسرم

آرش کوچولوی من خیلی باهوش و شیطون الان که یه سالش می تونه : - بدون کمک راه بره حتی بعضی وقتا از دستم فرار میکنه و میدود ( وقتی می خوام پوشکش کنم یا دارو بهش بدم ) - می تونه از پله بالا بره ( بگید ماشالله ) پسرم از پله جلوی دستشویی بدون کمک بلا میره و میره تو دست شویی . .. - پسرم می تونه اعضای بدنش رو با انگشت اشاره بعد از پرسیدن نشون بده ( دهان ، گوش ، سر، پا و ..) - پسرم افراد خانواده رو می شناسه بعد از پرسیدن نشونشون می ده - اشیا ی خونه مثل ساعت لوستر تلویزیون و  ... رو با پرسیدن نشون میده . . . - بازی های اتل متل کلاغ پر لی لی حوضک ماشین بازی توپ بازی رو بلده - در زمینه حرف زدن فعلا پیشرفتی نداشته جدیدا دد و قاقا میگه ...
8 اسفند 1391

عزیز دلم تولدت مبارک

خدا رو سپاس گذارم به خاطر وجود شیرین ترین هدیه دنیا ، به خاطر وجود تو به خاطر تمام لحظه های تلخ و شیرینی که توی این یه سال با هم داشتیم . . . از لبخند شیرینت گرفته تا بی قراری ها و بیماری هات . . . تک تک لحظه ها مثل یه فیلم جلوی چشمام هم شیرین بود هم تلخ . . . پارسال 7 اسفند دقیقا ساعت 9:35 دقیقه صبح تو در اتاق عمل بیمارستان دکتر سپیر توسط خانم دکتر احمد پور تحت عمل سزارین به دنیا اومدی و من اولین نفری بودم که تو رو دیدم و  اون لحظه شد شیرین ترین لحظه ی زندگی ام . . . تو این یه سال فهمیدم که عشق مادر به فرزندش قشنگ ترین و بزرگترین عشق دنیاست . . . پسر خوشگلم عاشقانه دوستت دارم تولدت مبارک        ...
8 اسفند 1391

تدارک تولد

این روزا خیلی سرم شلوغه دیگه کم کم داریم به تولد آقاپسر ناز مامان نزدیک میشم البته قرار شده به جای هفتم پنج شنبه دهم تولد میگیریم من و بابا به دنبال تدارک جشن تولد پسری هستیم یه تولد خیلی خوشکل و سنگ تموم میذاریم حالا بعدا حتما عکس هاش رو میذارم
3 اسفند 1391

اولین قدمهایت مبارک

پسر گلم اولین قدمهایت مبارک آرش جونی مامان خیلی زرنگ و شیطونه الان تقریبا ٥ روزی هست که دیگه خودش تنهایی و بدون کمک راه میره . . . خیلی بامزه راه میره قربونش برم . . . پسملی گلم خیلی دوستت دارم ...
19 بهمن 1391

تولد یازده ماهگی

 آرش کوچولوی مامان امروز یازده ماهش شد پسملی نازم تولدت مبارک عکس های مربوط به یازده ماهگی رو بعدا میذارم پسر نازم الان که یازده ماهته می تونی بدون کمک تا پنج و شش قدم راه بری بازی های اتل متل ، کلاغ پر، لی لی حوضک رو یاد گرفتی پسر باهوشم می تونی پاها و دستها و دهانت رو نشون بدی می تونی حلقه هات به تنهایی روی هم بذاری می تونی بای بای کنی و میدونی بعدش باید بری بیرون از خونه همه اطرافیانت رو می شناسی عاشق میوه هستی پاستیل هم خیلی دوست داری موقع غذا خوردنت باید به همه ماشینا و اسباب بازی هات غذا بدم تا تو هم یک کم بخوری عاشق تخمه هستی و پا به پای بابا امیر تخمه می خوری چیبس و ماست موسیر هم دوست داری عا...
16 بهمن 1391